سه نفر هستند
ڪه هنگام دیدار با خدا
از هر درے ڪه بخواهند وارد بهشت مےشوند:
1ـ ڪسے ڪه خوش اخلاق باشد.
2ـ ڪسے ڪه هم در خلوت هم در حضور مردم از خدا بترسد.
3ـ ڪسے ڪه جر و بحث را رها ڪند، حتے اگر حق با او باشد
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
اصول کافی/ ج2/ ص 300
#خوشگل کردن متن (=منبع)
By
چون فقط خدا خالق هستی است و فقط او به موجودات هستی و وجود داده است ==» فقط او مالک حقیقی است و حق تصرف دارد.
ربوبیت تکوینی: همه هستی تحت تدبیر خداست و هیچ چیز بدون اذن خدا تاثیری نمی تواند بگذارد. (هیچ کس و هیچ چیز بدون اجازه خدا تاثیری ندارد)
بدل:
تابعی است که منظور اصلی ما در جمله می باشد امّا ظاهراً عمل به متبوع آن نسبت داده می شود مثل : ، علی در این جمله بدل است و منظور اصلی ما در جمله می باشد امّا عمل "آمدن" به أخوک نسبت داده شده .
انواع بدل :
1- بدل کل ازکل : وقتی است که بدل و تابع یک مفهوم را می رسانند.
رأیتُ صدیقُک زیدٌ منظور از صدیق همان زید است .
2- بدل جزء از کل: وقتی است که بدل بخشی از تابع باشد: طالعتُ الکتابَ تُلثَهُ که ثُلْث جزئی از کتاب است.
3- بدل اشتمال : وقتی است که بدل وابسته به تابع می باشد یعنی جزئی از مشتملاتش می باشد.
صدق از متعلقات محمد است.
نکته : بدل متبوع خود را در اعراب مطابقت می کند .
عطف بیان:
کلمه ای است که مطبوع خود را توضیح و تفسیر می کند و مقصود آن را بیان می کند،(ماقبل خود را توضیح می دهد). عطف بیان می تواند تابع جامدی باشد که مشهورتر از متبوع خود است و می تواند جانشین متبوع خود قرار گیرد که در این صورت فرقی با بدل کل از کل ندارد .
جاءت أختک فاطمة : فاطمة عطف بیان است و مشهورتر از أختک که متبوع است می باشد.
نکته : اسمایی که بعد از إمام بیایند عطف بیان هستند
نکته: اسمهای جامد دارای "ال" که پس از اسماء اشاره واقع شوند عطف بیان هستند.
نکته : دو کلمه إبن و بنت زمانی که پس از اسم عَلَم واقع شوند عطف بیان هستند:محمد بن عبدالله
نکته : اسم جامد دارای "ال" بعد از ایها و ایتها عطف بیان هستند: یا ایها الناس
عطف بیان معمولاً جامد است و با متبوع خود در اعراب مطابقت می کند.
خلاصه و نمواری اصول فقه مظفر، به روش mind mapping و با نرم افزار xmind آماده شده است.
توجه کنید که نموداری کل کتاب در دست ساخت می باشد و این صفحه دائماً در حال بروزرسانی می باشد.
مدخل
=============================================================================
مقدمه
=============================================================================
مباحث الفاظ
1. مشتق
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
2.اوامر
1)ماده امر
2)صیغه امر
3) خاتمه در تقسیمات واجب
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
3. نواهی
4. مفاهیم
5. عام و خاص
6. مطلق و مقید
7. مجمل و مبیّن
================================================================
ملازمات عقلیه
منابع:
ترجمه اصول فقه، انتشارات دارالفکر
علم مجرد است به 3 دلیل:
1. قوه ای درونش نیست
2. کلی است.
3. خواص ماده (مثل انقسام، زمان، مکان و .) را ندارد.
.
حال اگر علم مجرد است،چون علم برای عالم حاضر است.
اگر عالم مادی باشد، علم هم که برای اوست میشه مادی (یعنی منسوب به ماده) (یعنی حالّ در ماده) = پس عالِم هم مجرد است.
.
علم حصولی همان علم حضوری است، چون وقتی علم حصولی را درک می کنیم، در آخر علم ما به آن علم حصولی، حضوری می باشد و بصورت حضوری آن را درک می کنیم.
اگر همش علم حصولی باشد(یعنی از علم حصولی که بدست آوردیم، باز هم علم حصولی از آن بدست آوریم تا به آخر)، تسلسل پیش می آید که محال است
هر مجردی علم به هر مجرد دیگری را دارد.
ما مجردیم ذاتا و باید علم به هر مجرد دیگری را داشته باشیم، پس چرا نداریم؟
چون نفس ما تعلق به ماده دارد.
تعلق به ماده باعث میشود که تدریجاً بالفعل تبدیل شود و طول می کشد تا به کمالی برسد تا همه مجرد های دیگر را درک کند.
برگرفته از کتاب: بدایه الحکمه، علامه محمد حسین طباطبایی
حمل اولی ذاتی:
مفهوم ها باید یکی باشد ولی اختلاف در اجمال و تفصیل است. مثل انسان / حیوان ناطق
(انسان: اجمالی / حیوان ناطق: تفضیلی)
حمل شایع صناعی:
اتحاد در وجود خارجی (=مصداق) دارند ولی مفهومشان متفاوت است.
مثل "الانسان ضاحک" که در وجود خارجی، مصداق "انسان" و "ضاحک" یکی است ولی مفهوم "انسان" و "ضاحک" با هم متفاوت است.
نکته:
در حمل، باید یک جهت اتحاد وجود داشته باشد و یک جهت اختلاف (عموم و خصوص من وجه)
اگر جهت اختلاف وجود نداشته باشد، دو چیز باهم دیگر مساوی خواهند بود و هیچ وجه تمایزی باهم ندارند؛ پس اگر مساوی باشند، دیگر دو چیز بود برایشان معنایی ندارد و یکی هستند.
خلاصه و نموداری بدایه الحکمه، به روش mind mapping و با نرم افزار xmind آماده شده است.
* توجه کنید که این صفحه دائماً در حال بروزرسانی می باشد.
* توجه کنید که این مطالب، با سلیقه و فهم ناقص تهیه کننده آن فراهم شده، لطفا به هیچ وجه به آن اکتفا نکنید!
منابع:
* کتاب ترجمه بدایه الحکمه
حمل اولی ذاتی:
موضوع و محمول با هم اتحاد دارند ولی یکی مجمل است و دیگری مفصل
بعضی اوقات یکی مبهم و دیگری نه
یا اختلاف در تحصیل یا به غیره
(با هم مفهومی اتحاد دارند پس مصداقا هم اتحاد دارند ولی اختلاف در مواردی که گفته شد دارند)
حمل شایع صناعی:
اختلاف در مفهوم ولی اتحاد در مصداق
از لحاظ فلسفی
۴ نوع از اعراض رو می بینیم که حرکت دارند. ( این، وضع، کم، کیف)
اعراض وجودشان لغیره است.
پس نمی توان گفت که حرکت برای ذات خودشان است و چیزی از خودش ندارد (لنفسه نیست)
بعد میبینیم که علت اعراض، جوهر است.
و این را هم می دانیم معلول هر چیزی که دارد، علت هم آن را دارد.
پس جوهر هم متحرک است.
پس وقتی جوهر متحرک است، همه اعراض هم متحرک هستند.
در نتیجه همه این عالم در حال حرکت است.
حادث زمانی: یک زمانی نبوده و و بعد بوده
عالم حادث زمانی نیست، چون زمان هم جزء عالم است، اگر بگیم عالم در یک زمانی نبوده، زمان هم عضو عالم است، پس اصلا زمانی نبوده که بگیم عالم در اون زمان نبوده!
منبع:
نهایه الحکمه
صوت تدریس آیت الله فیاضی، نهایه الحکمه
درباره این سایت